پرنیاپرنیا، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 24 روز سن داره

پرنیای مامان

سُك سُك

        سُك سُك ...   همين اسم چهار حرفي ، همين جعبه كوچك تمام هوش تو را برده!!!     همين كه هِي از تلوزيون تبليغش را ميبيني و قند در دلت آب ميشود!!!   همين كه هر باااار تبليغش را ميبيني، ميگي مامان برام سُك سُك   ميخري ، خيلي دوست دارم    ومن هر بار قول خريدش را به تو ميدهم.   اما دل كوچك تو مگر طاقت دارد!   بابا هر بار برايت ميخرد و تو تمامت ميشود شوق!   سر از پا نميشناسي و بابا را ميبوسي ، سفت و جانانه!​​​​​​​   ...
18 آذر 1396

پارك ژوراسيك (٩٦/٩/١٧)

    معجزه الهي ٤ سال و ٤ ماهه ي من...   تو را به نگهباني باغ دلم گماشته ام   بپذير دخترم    بپذير نفسم    وگرنه باغ پاييزي دلم در كنار ثانيه ها جان خواهد داد...                 ​​​​​​​ ...
17 آذر 1396

مهد كودك

  دخترم... از ابتداي آبان ماه تصميم گرفتم سرت را با كلاس هايي  گرم كنم و الويت با علايق تو بود .  مهد كودك ! همان كه آرزويش را داشتي .  خواستي و من مثل وقت هاي ديگر به خواسته ات احترام گذاشتم ، ثبت نامت كردم .  اما از همان روز اول انگار پشيمان شده بودي ، ترس از جدايي داشتي ، هر روز گريه مي كردي و من يك ماه تمام پا به پاي تو به مهد آمدم و كنارت ماندم تا بماني  و عادت كني .  بالاخره تلاشهايم نتيجه داد.  چند روزي ست كه راهي شده اي . من بدرقه ات ميكنم ، گونه هايت را مي بوسم و تو  ...
5 آذر 1396
1